چاپ
دسته: معاونت پژوهش
بازدید: 2185

صهیونیزم اسلامی .

تفكر بازگشت يهوديان به ارض موعود را نمي توان خلاصه شده در ميان يهوديان دانست بلكه مسيحيان پروتستان انجيلي در قرون اخير بسيار به دنبال باز گرداندن يهوديان به ارض موعودشان مي باشند تا مسيح آن ها در هزاره جديد ظهور نمايد.

برداشت بزرگان انجيل گراي مسيحي (1) از مكاشفات يوحنا را مي توان به 5 دسته تقسيم نمود:

يهوديان بايد به ارض موعود بازگردند تا مسيح دوباره به زمين برگردد در واقع آن ها فرآيند ظهور موعود را در 5 مرحله خلاصه كرده اند:

1- پخش شدن يهوديان در عالم كه همان طور كه بحث شد اين قسمت به عهده مسيحيان صهيونيست بوده كه به خوبي آن را انجام دادند.

2- جمع شدن يهوديان در فلسطين كه اين همان صهيونيزم يهودي است.

3- تخريب مسجدالاقصي و تجديد بناي هيكل سليمان كه يهوديان و مسيحيان براي اين كار ناچارند تا نامسلمانان نيز آنان را ياري نمايند در اينجاست كه صهيونيزم اسلامي به وجود مي آيد.

4- آرمگدون يا نبرد نهايي كه در اين جنگ بيش از 2/3 مردم جهان كشته خواهند شد و در اين مرحله است كه صهيونيزم لامايي ايجاد مي شود.

5- ظهور مسيح. (2)

اساسا مسيحيان صهيونيست بايد براي انجام اين مراحل از حكومتي قوي بهرهمند باشند كه اين امور را به عهده گيرد. دولت ايالات متحده كه تحت نفوذ شديد لابي هاي صهيونيستي قرار دارد اين مهم را بر عهده گرفته است و در واقع آن جا كه منافع اسرائيل در خطر باشد وارد عمل خواهد شد.

پس از تشكيل دولت صهيونيستي در فلسطين اشغالي بسياري از پيشگوها به صرافت افتاده و آخرالزمان را نزديك دانستند كه براي رسيدن به آن مي بايست معبد سليمان احيا مي شد آن هم به دست يهوديان.

براي اين كار بايد بيت المقدس و قبة الصخره تخريب شود كه از سال 1967 به بعد بارها مورد تجاوز قرار گرفته شده است. براي تخريب اين مكان نياز به بي توجهي مسلمانان نسبت به اين مكان مقدس است.

در چند سال اخير مبادلات ميان ايالات متحده از لحاظ اقتصادي و سياسي و نظامي به شدت رو به گسترش است. حتي رژيم اسرائيل نيز روابط تنگاتنگي را با كشورهاي اسلامي در خاورميانه برقرار نموده است به طوري كه در جريان جنگ 22 روزه غزه در سال 2007 هيچكدام از اين كشورها عليه نسل كشي اسرائيل در غزه موضع گيري ننموده و با بي توجهي از كنار اين قضيه گذر كردند. براي مسيحيان و يهوديان صهيونيست همين بي توجهي تا تخريب مسجد اهميت بسيار دارد. به صورتي كه اكنون حفاري هاي زيرين مسجد به آن صدمه وارد كرده است. پس مي بينيم كه صهيونيزم براي تخريب مسجدالاقصي و بناي دوباره هيكل سليمان به كمك مسلمانان نياز دارد. از سال 1967 تاكنون بارها يهوديان مسجدالاقصي را مورد تعرض خود قرار داده و در صدد تخريب اين مكان مقدس برآمدند و برخي از سران مسلمان كشورهاي اسلامي هم با اين جريان هم صدا شده و آن ها را در اهدافشان ياري نمودند.

در واقع مسلمانان صهيونيست به كساني گفته مي شود كه به اصطلاح پشتيبان حق مردم يهودي براي سكونت در فلسطين مي باشد و براي آن ها حق ايجاد حكومت و همچنين ساخته شدن معبد قائلند.

اكنون برخي از روحانيون مسلمان مانند شيخ عبدالهادي يالازي مدير موسسه فرهنگي جامعه اسلامي ايتاليا و دكتر محمد الحسيني را مي بينيم كه معتقدند بازگشت يهوديان به فلسطين حق مسلم آن ها و مطابق با آموزه هاي اسلامي است و در متن قرآن و حديث به آن اشاره شده است.

از متفكران ديگر مسلمان كه پشتيبان يهوديان صهيونيست هستند مي توان اشخاص ذيل را نام برد.

دكتر توفيق حميدي، Tashbih sayyed كه يك محقق آمريكايي پاكستاني تبار مي باشد. و همچنين روزنامه نگار بنگلادشي الاصل صلاح چادورسي از حاميان اين جريان مي باشند.

در قرن نوزدهم در طي سفر شاه ايران ناصرالدين شاه قاجار ديداري با رهبر يهوديان بريتانيا داشت كه او به يهوديان پيشنهاد كرد كه يهوديان اقدام به خريد زمين هاي فلسطين نمايند و براي مردم يهودي يك دولت مستقل ايجاد نمايند.

در 23 مارس سال 1918 در پي اعلاميه معروف جيمز بالفور حسين بن علي پادشاه حجاز و عربستان اقدام به صدور پيامي به يهوديان كرد و بازگرداندن سرزمين تاريخي آن ها را به آن ها تبريك گفت.

در سوم ژانويه سال 1919 شاه فيصل اول از عراق و دكتر وايزمن رئيس سازمان صهيونيستي توافقنامه اي امضاء كردند كه به موجب آن اعراب بايد يهوديان را در تشكيل دولت و حمايت هر چه بيشتر از آن ها حمايت مي كردند.

در سال 1920 انجمن ملي مسلمانان توسط اعراب مسلمان تشكيل شد كه حسن بيگ شكري از موسسين اين سازمان بوده است. او در سال 1921 با ارسال تلگراف به دولت بريتانيا اعلاميه بالفور را رسمي مي داند و بيان مي كند كه از يهوديان تحت قيموميت انگليس حمايت خواهيم كرد.

در عصر حاضر هم اين حمايت ها صورت گرفته است. به طور مثال مي توان كردهاي غير عرب را نام برد كه حمايت از اسرائيل را بهتر مي دانند تا جنگ با آن ها. چرا كه اتحاد اسرائيل و كردها طبيعي است و احترام متقابل به حقوق يكديگر باعث ايجاد صلح مي شود.

عبدالرحمن وحيد رئيس جمهور اندونزي از سال 1999 تا 2001 از طرفداران حاميان صهيونيزم بود كه به شدت از جانب مردم مورد انتقاد قرار مي گرفت. او روابط ديپلماتيك كشورش را با اسرائيل تقويت كرد.

او در سال 2002 در مصاحبه با شبكه ABC آمريكا بيان داشت كه جهان اسلام كم كم بايد حق اسرائيل را تاييد و تصديق نمايد و او را در رسيدن به اهدافش كمك نمايد. در مصاحبه او در سال 2004 با يك روزنامه آمريكايي او مي گويد: «من فكر مي كنم اين درك غلطي است كه اسلام در مخالفت با اسرائيل قرار دارد و دشمني با اسرائيل دريايي سوء تفاهم است.» هم اكنون نيز دنياي اسلام و مخصوصا منطقه خاورميانه احساس همدردي با يهوديان را در سران رژيم هاي منطقه ملاحظه مي كنيم كه عموماً مورد انتقاد مردم اين كشورها مي باشد. به عنوان مثال مي توان به جنايت هاي رژيم مبارك در مصر در جنگ 22 روزه اسرائيل عليه غزه اشاره نمود كه مصر با بستن گذرگاه رفح مانع از ورود و خروج احتياجات فلسطينيان شده بود و حتي بعدها زيرزمين هم مانع هاي بتوني كار گذاشتند تا فلسطينيان نتوانند از زير زمين احتياجات خود را رفع كنند. مبارك در اين جنگ به هر صورت ممكن به اسرائيل در كشتن مسلمانان كمك كرد. همچنين دولت هاي عربي منطقه چون بحرين، امارات، كويت، عربستان و ... كه كشور هايي مسلمان مي باشند دست دوستي با رژيم صهيونيستي داده اند و حتي سفارت خانه هاي اين رژيم را در كشور خود ايجاد نموده اند و از مواضع دولت مردان اسرائيلي حمايت مي نمايند.

حتي در برهه هايي از زمان مشاهده مي شد كه پادشاه عربستان به پرداخت كمك هاي مادي به رژيم اشغال گر قدس پرداخته و آن ها مورد حمايت قرار مي داد.

هم اكنون مي توان مثلث وهابيت – بهائيت و اسلام ليبرال را عهده دار صهيونيزم اسلامي و پروژه صهيونيست سازي مسلمانان دانست.

وهابياني كه در طول كشتار فلسطينيان و مسلمانان توسط رژيم صهيونيستي يك بار هم در مقابل اين جريان اعلام موضع نكرده اند و از هم كيشان خود در بعضي اوقات برائت جستند.

و بهائيت كه خود زائيده دست استعمار و يهوديان است و هم اكنون در تل آويو و شهر هاي ديگر اسرائيل معابدي و مكان ها و محافلي برگزار مي نمايند.

مسلمانان ليبرال هم نماينده صهيونيزم اسلامي هستند كه در تمام كشور ها خصوصاً كشور هاي مسلمان وجود دارند و به اصطلاح معتقد به اجرايي كردن اسلام مترقي در جامعه مي باشند. اين گروه در ايران اسلامي نيز وجود دارند و كساني هستند كه نسبت به ارزش هاي اسلامي و دفاع از مسلمانان بي عقيده هستند و معتقدند كه كشور اسرائيل بايد تشكيل شود و همه بايد در صلح زندگي نمايند. از جمله نهادهاي مسلمانان ليبرال مي توان به انجمن اسلامي آمريكا (AIFD) اشاره نمود كه پشتيبان سياست هاي آمريكا در دفاع از صهيونيزم مي باشد و معتقدند كه اسلام مترقي بايد جايگزين اسلام متحجرانه شود و فلسطينيان بايد موجوديت اسرائيل را به رسميت شناخته و با آن ها در يك كشور و تحت حكومت يهوديان به صورت مسالمت آميز زندگي نمايند.

در سال هاي گذشته رشد صهيونيزم اسلامي به شدت روبه گسترش بود و با توجه به موضع گيري هاي سران  عرب و حمايت از اسرائيل دايره دوستان هر چه بيشتر و بزرگ تر مي شد. اما هم اكنون با به راه افتادن موج بيداري اسلامي و شكست ديكتاتورهاي تونس، مصر، ليبي،... و به راه افتادن موج اسلام خواهي و يهود ستيزي اين حلقه هر چه بيشتر تنگ تر شده است و به كمك الهي تفكر صهيونيزم سازي مسلمانان ريشه كن خواهد شد. 

1- انجيل مرجع اسكوفيلد

2-j.n.darby.the hope-propheticI.p379

 

 

روح الله سعيدي فاضل